"پتک واقعیت" بر سر سازمان اکثریت
على طاهرى

اخیرا عده ای کادرها و اعضای سازمان اکثریت بیانیه ای مبنی بر افشای رهبری این حزب و پخش کارنامه این سازمان در مقطع بعد از سی خرداد شصت منتشر کرده اند. در این اختلافات درونی همه جور سناریویی به چشم می خورد: از همکاری با وزارت اطلاعت در سرکوب اپوزیسیون خارج و داخل کشور تا کلاه برداری های مالی از اعضا و فریبکاری بی وقفه.

قبل از هر چیز باید به اعضای فراکسیون موسوم به شورای سیاسی سازمان اکثریت چند نکته را خاطر نشان کرد: 1- نکاتی که شما مطرح می کنید نکات جدیدی نیست و اولین پاسخی که از سوی مردم و اپوزیسیون به شما داده می شود این است که چرا در این سی سال سکوت کردید؟ پس خود شما هم شریک جرم این سیاست ها هستید. 2- شما سازمان اکثریت را یک سازمان نان به نرخ روز خور و بورژوا و فرصت طلب معرفی می کنید. این بدان معنی است که کل این ظرف را به منزله یک سازمان سیاسی زیر سوال می برید. حال این سوال پیش می آید دلیل زدن "فراکسیون" دراين سازمان بدنام چیست؟ چرا دست به نقد گسترده و افشاگری دو طرف این مسئله یعنی جمهوری اسلامی و سازمان اکثریت نمی زنید؟

شما در بیانیه تان نه به تاریخچه مزدورى سازمان اکثریت و اقدامات جنایتکارانه آن بلکه به اشخاص مشخصی حمله می کنید. از سویی جمهوری اسلامی که حامی همیشگی اش بوده اید را سالم می گذارید. در این راستا شما به مارکس و لنین و تاریخچه پوپولیستی این سازمان در زمان شاه تکیه می کنید. اینها چیزی از جرم این سازمان کم نمی کند. این رویه بو می دهد. الان که نرخ انقلاب بالا گرفته است و از راست جهانی تا خود وزارت اطلاعاتی که برایش خوش خدمتی کرده اید کسی تره ای برای شما خرد نمی کند و ترس از محاکمه شدن تان بالای سرتان تاب می زند٬ می خواهید سی سال تاریخچه ننگين تان را با یک بیانیه آبکی پاک کنید. این راهش نیست. در روز روشن باید از مردم و اپوزیسیون معذرت بخواهید. این سیاست های "فردی" فرخ نگهدار و کشتگر و امثالهم نیست که شما را به ورشکستگی کشانده است که قطعا آنهم بی تاثیر نیست٬ بلکه رویه ضد انسانی٬ ضد کارگری٬ فروش و معامله مخالفین جمهوری اسلامی٬ و سینه زنی برای ارتجاع در پست های مختلف "پتک واقعیت" را بر صورتتان کوبیده است! (سازمان اکثریت در نشریاتش شلاق زدن جمهوری اسلامی را پتک واقعیت می نامید)

در جای جای این بیانیه شما مداوما از "مشی مارکسیستی" خود نام می برید. اما امروز کثیف ترین جناح های سرمایه داری هم از مارکس اسم می برند. از دفتر رئیس جمهوری آمریکا گرفته تا پارلمان انگلیس صحبت از مارکس است. مسئله اما پراتیک کمونیستی است. در این راستا اگر فروش مخالفیت جمهوری اسلامی٬ دستور سازمانی برای فرستادن اعضایتان به جبهه و زندانها و رفتن به پابوسی خمینی و شال و کلاه کردن برای ملاقات با رفسنجانی و طبل زدن برای خاتمی و امروز آب و جارو کردن برای موسوی و شرکا٬ این خلاصه ای از سياست ضد انقلابى شما بوده٬ شما را به مارکس چکار؟ مارکسیسم با آزادی طبقه کارگر و انقلاب عجین شده است. شما تمام تلاشتان برای همکاری با ضد انقلاب گسیل شد و می شود. آنتی کمونیستها بدین معنی از شما حداقل یک پله جلوتر هستند چون حداقل به اسم "مارکسیست" کمونیست ها و مبارزین را در روز روشن تقدیم جوخه اعدام و شکنجه نکرده اند. از روز اول صف بندیشان را در تقابل با کمونیسم نشان داده اند.

در ارجاعات تاریخی در بیانیه تان هم دروغ می گویید. سرتاپای این سازمان دروغ است. تمام منابع بحث شما به سی سال پیش بر می گردد. شاید مانند اصحاب کهف به خواب سی ساله رفته بودید و امروز مانند "مردان اندلس" سکه های قدیمی تان را به روی پیش خوان سیاست می گذارید! این پروسه فقط یک دعوای درونی بر سر هژمونی در درون یک سازمان فاسد است. با تعقیب بحث های این چند روزه تان باید متوجه شده باشید که حتی یک نفر هم به این داستان مسخره سمپاتی نشان نداد. حتی اگر راست می گفتید که نمی گوئید شما چوپان دروغگوی عالم سیاست شده اید.

حتی یک ماه از موضع گیری هاى نهائى تان در رابطه با جمهوری اسلامی نمی گذرد. هنوز در مواضع شنيع تان خامنه ای و ولایت فقیه را برای مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی لازم می دانید. آنقدر که توهین و فحش تا به امروز نصیب انقلابیون کردید ذره ای از کاسه لیسی تان برای جمهوری اسلامی کم نشد.

در رابطه با تاریخچه سازمان چریک ها هم که قصد دارید خود را به آن آویزان کنید راستش ذره ای ربطی به شما ندارد. موجودیت فعلی شما به مقطع بعد از نابودی رهبری این سازمان در زمان شاه باز می گردد و حتی در همان اسناد کثیفتان لو دادن بستگان نزدیک رهبری اعدام شده سازمان چریک ها وجود دارد. عموی بیژن جزنی یکی از این نمونه هاست.

در نهایت زدن فراکسیون در معنی سیاسی به این معنی است که انتقادی به شیوه رهبری سازمان و نه کلیت آن داشته باشید. سازمان اکثریت رو به نابودی می رود. با زدن صد فراکسیون هم نمیتوان آنرا نجات داد. تنها کار شرافتمندانه ای که می توانید بکنید اعلام پایان عمر این سازمان مخرب و تضعیف کننده انقلاب و معذرت خواهی از مردم و انقلابیون و همچنین افشای عینی تری از پروژه های مشترکتان با جمهوری اسلامی است که همین امروز هم بنا به گزارشات منتشره خودتان سعی تان تعقیب مخالفین در خارج کشور با همکاری دوخردادی هاست. این تنها شانس شماست. مشکل شما "انحراف از مارکسیسم" نيست٬ مشکل تان اينست که دستتان بخون هزاران انقلابی آلوده است. لااقل با اینکار کمی از بار جرمتان در پیشگاه دادگاه تاریخی بکاهید.*